Les Miserables-بینوایان محبوب من (7)
19. خوشبخت بودن کافی نیست، راضی بودن لازم است... نه؟ ساده نیست! سکوتی هست که دروغ می گوید و من دروغم را و تزویرم را و بی آبرویی ام را و دناعتم را و خیانتم را قطره قطره می نوشیدم و روز بخیر گفتنم دروغ می بود و شب بخیر گفتنم دروغ می بود و روی این دروغ می خفتم و همین دروغ را با نانم میخوردم و کوزت را رو در رو نگاه می کردم و به لبخند فرشته با لبخند دیو پاسخ می گفتم و یک حیله گر منفور می بودم... برای چه چنین می کردم؟ برای آن که خوشبخت باشم؟ آیا من حق دارم خوشبخت باشم؟ من خارج از زندگی ام آقا...
20.من تحت تعقیبم... توسط چه کس؟ توسط خودم! زمانی که انسان توسط خود گرفتار شود خوب گرفتار شده است!
21. من مرد باشرفی هستم. من خود را پیش شما پست میکنم تا پیش خود سرفراز باشم... من شریف نخواهم بود اگر شما در نتیجه تزویرم همچنان با چشم ستایش به من بنگرید، اکنون که تقدیرم می کنید شریفم! من یک محکوم به اعمال شاقه ام که از وجدانم اطاعت می کنم. خوب می دانم که این دو جنایت و اطاعت از وجدان همانند نیستند...